مطالعات استراتژیک در همۀ حوزههای تصمیم سازی به نوعی موضوعیت دارد. فرهنگ یک جامعه را انواع مدلهای اجتماعی رفتار دانسته اند که بهوسیلۀ همه یا اکثریت اعضای آن، جامۀ عمل به خود میپوشد. از سوی دیگر، رابطۀ متقابل فرهنگ و رسانه ریشه در تاریخ حیات بشر دارد و میتوان گفت پیدایش رسانه همزاد جوامع بوده است؛ زیرا در طول تاریخ، انسان برای انتقال پیام خود، رسانهها را به کار گرفته و فرهنگ خود را نیز با آن گسترش داده است. در این مطلب درصدد نقد کتاب استراتژی در فرهنگ و رسانه هستیم. کتاب دارای پنج فصل کلی است: «صنعت فرهنگ و رسانه»، «مبانی سیاستگذاری فرهنگی و رسانهای»، «خطمشیگذاری عمومی»، «استراتژی و رسانه» و «استراتژی در صنایع رسانهای جهان». رویکرد مطالعات فرهنگی به رسانه، بر این باور است که با توجه به جایگاه مستقل فرهنگ، پیام رسانه - ازآنرو که به آشکارسازی معنای مستقر در ساختار محتوایی پیامها مبادرت میورزد - از یک سو در زیرمجموعهای از مباحث فرهنگی جای میگیرد و از دیگرسو، پیام ارتباطی نیز به ایجاد دگرگونی فرهنگی در مخاطبان اهتمام میورزد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |